عزیزترین

عزيزترينم شش ماه شد اومدنت هر روز دارى شيرينتر و شلوغ تر مى شى همين الان كه دارم برات مى نويسم دارى با باهاى نازت محكم منو نوازش مى كنى واكسنتم تو تاجيكستان زديم خيلى اذيت نشدى فقط تب كردى وزنت حدود ٩.٢٠٠ بود قدتم ٧١ مانى طفلك داره از دوريت ديونه مى شه راستى شش ماهكيت مصادف شد با شب على اصغر اين روزها فقط برا اوناى دعا كردم كه توى ارزوى نى نى اند خيلى سخته من و بابا حتى يك لحظه هم نمى تونيم بدون تو سر كنيم انشااله خدا همه رو به ارزوشون برسونه هستى ما روهم برامون حفظ كنه

سلام بابايي خيييييييييييييلى عالى هستى همين .باى

صهبا خانمى ناز روز ت مبارك راستى من شكست خورردم از اينكه بهت شير كمتر بدم بنابر اين بخور نوش جونت.اضافه وزنتم يه كاريش مى كنيم

سلام مامانى ما داريم زيباترين لحظه ها رو با تو تجربه مى كنيم

سلام. اینم عکس صهبا خانم. ...

سلام بابايي جونم. هر روز برامون شيرينتر مي شي خانومي.نمي دوني كه همه هلاكتن.الان بيش از دو هفته شده كه اومديم تاجيكستان اقاجونو ببينيم.اين اولين سفر خارجيت البته بعد از تولدته.اينجا شب ها تو مسجد سفارت همه حلوا حلوات ميكنن،اما از وقتي عمه زهرا اومده نميذاره كسي بهت نزديك بشه... عزيزترينم ديشب اولين شب قدرت بود.ديشب خيلي دعاها واست كردم كه وقتي بزركتر شدي بهت ميكم.انشاالله كه هميشه سالم باشي. الان كه دارم برات مينويسم تو و ماماني اونقدر خسته شدين كه خوابين. قربانت بابا. ؛ )

سلام بابایی. الان یک هفته شده که تو و مامانی رو ندیدم.فکر نمی کردم اینجوری وابسته بشم بهت صهبای بابا. خیلی دلتنگ شدم عزیزترینم.روزشماری میکنم که زودتر ببینمت. ...

اين روزها صهبا ملكه ي ساختمان شماره ي ٣٨ خيابان ستارخان شده است. هر روز تا اذان صبح حلقه ي وصل همسايه هاي طبقات ٣ و ٥ است . عزيزترين موجود زنده ي اين روزهاي ما... بحث امروز صبح ما بر اين است كه حضرت اشرف امروز صبحانه تخم مرغ عسلي ميل دارند يا كله و مغز و زبان ولي ايشان ترجيح دادند ما بحث كنيم و خودشان در خواب ناز سير كنند.

سلام عزیزترینم. از وقتی اومدی همه رو مست کردی.دیگه خودت هستی و می بینی اینجا چه خبره. صهبا جونم ببخش که زود زود برات نمی نویسم آخه همه ساعتام پر شده از تو.شیر دادنت،خوابوندنت،عوض کردنت،لباس شستنت. با اینکه خیلی کاره اما واقعا شیرینه مثل عسل